احمدرضا جعفری
در زمینه آیین نامه 2800 ویرایش 3 ابهاماتی وجود دارد که بدون هیچ شرح و تفصیل آنها را در زیر ذکر مینمایم
1- در بند 1-6-3 مقدار درز انقطاع برابر حاصل ضرب R در تغییر شکل نسبی حانبی طبقه در نظر گرفته شده است که به نظر میرسد تغییر شکل جانبی کل صحیح باشد.
2- آیا مطابق بند 2-3-10-4 پیچش اتفاقی در مورد ساختمانهای با اهمیت زیاد و خیلی زیاد که دارای شرایط این بند هستند بر خلاف وبرایش 2 قابل صرفنظر است؟
3- در بند 1-9-4 پ شرایط گفته شده در تبصره یک چه مزیتی ایجاد مینماید؟ در صورتی که اگر ساختمان مشمول این تبصره باشد عملآ شرایط این بند نیز رعایت میشود(بند پ)
4- در روش تاریخچه زمانی، طیف اصلاح شده به دست آمده مطابق شرایط آیین نامه ، آیا باید تنها یک بار به سازه اعمال شود و یا اینکه اعمال این طیف باید دو بار و به صورت متعامد (برای دو جهت اصلی سازه و هر بار به صورت جداگانه ) اعمال شود و اصولآ در هر بار تحلیل سازه باید مولفه های طیف تاریخچه زمانی در جهت مورد نظر (مثلاَ جهت x) به تنهایی اعمال شوند و یا همزمان باید مولفه های طیف در جهت عمود بر آن نیز (مثلآ جهت y) برسازه اعمال شوند.
5- در روش تحلیل تاریخچه زمانی غیرخطی آیا اصلاح بازتابها ، اثر پیچش اتفاقی و محدودیتهای سیستمهای دوگانه مشابه روش تحلیل تاریخچه زمانی خطی است؟
6- آیا رعایت حداکثر تغییر مکانهای حاصل از زلزله سطح بهره برداری برای تمام ساختمانها اجباری میباشد؟
7- برای اثر پی دلتا آیا برای محاسبه p باید مجموع کل بارهای مرده وزنده را در نظر گرفت و یا در نظر گرفتن بار مرده و درصد موثر بار زنده کفایت میکند؟
8- برای محاسبه شاخص پایداری و مقایسه با عدد 0.1 باید تغییر مکانهای ارتجاعی را در نظر گرفت و یا مطابق ویرایش قبلی باید تغییر مکانهای غیر ارتجاعی را در نظر گرفت
9- با رعایت بند 5-1 پیوست 2 به نظر میرسد که دیگر نیازی به رعایت بند 2-10 نیست . آیا تنها نکته اضافی بند 2-10 اجباری بودن برای ساختمانهای بتنی علاوه بر ساختمانهای فلزی میباشد ؟
10- رعایت بند 5-1 پیوست 2 باعث به دست آمدن ستونهای با ابعاد بزرگی میشود که نه تنها مالکین ساختمان بلکه شهرداری نیز(شهرداری همدان) زیر بار این مساله نمیرود.آیا میتوان مقدار نیروی به دست آمده از این بند را به حداکثر نیروی قابل انتقال به ستون محدود نمود.(همانند آیین نامه ubc و همچنین بند 2-10 همین آیین نامه که البته ستونهای مورد بحث در آن بند به علت تغییر صفحه مقاوم جانبی دارای وضعیت بحرانی تری هم میباشند)
11- در بند 3-2-3 نسبت ضخامت به ارتفاع دیوارهای سازه ای مهار نشده حداقل برابر 0.1 در نظر گرفته شده است . سوال اینجاست که مگر استفاده از دیوارهای مهارنشده با توجه به بند 3-6-2 ممنوع نیست؟
12- در بند 7-5 پیوست 2 اگر چشمه اتصال دست بالا طراحی شده باشد ، آیا اجبارآ رابطه 6 در بند 7-5 این پیوست باید با این مقدار دست بالا کنترل شود و یا میتوان این رابطه را با حداقل مقاومت برشی مورد نیاز در چشمه اتصال کنترل نمود؟
13- در بند 7-5 الف آیین نامه (پیوست 2) منظور از مقاومت برشی جانبی طبقه کدامیک از موارد زیر است؟
الف- حداکثر نیروی برشی که کلیه اجزای مقاوم در طیقه میتوانند تحمل نمایند
ب- حداکثر نیروی برشی زلزله که ستون مورد نظر با توجه به خمش و برش حاصل از نیرو میتواند تحمل نماید
ج- مقاومت برشی ستون مورد نظر
14- در پیوست 2 بند 8-3-IIII منظور از حداکثر نیرویی که توسط سیستم به مهاربند منتقل میشود چیست؟
15-در بند 8-4-الف درقسمت I ، وقتی تیر متصل به مهاربند 8 یا 7 غیر باربر باشد (کش باشد) باز هم نیاز به رعایت اعمال ضریب 1.5 در نیروی بادبند هستیم؟
16- در بند 8-5 به نظر میرسد عدد 2.8R اشتباه تایپ شده و عدد 2.8 صحیح باشد
با تشکر
مهندس احمدرضا جعفری
مهندس پایه دو طراحی ، نظارت و اجرای شهر همدان، کارشناس ارشد مهندسی زلزله